بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 4 خرداد 1395      12:56

شوروی از ویرانی جنگ دوم جهانی تا بازسازی اقتصادی

ژوزف استالین دومین رهبر اتحاد جماهیر شوروی در حالی سپتامبر ۱۹۴۵ پیروزی در جنگ دوم جهانی را با همپیمانان ضد نازی جشن گرفت که کشورش دچار ویرانی های بسیاری شده بود و بیش از ۲۶ میلیون کشته، میلیون ها زخمی و آواره همراه اقتصاد و صنعت فرو پاشیده بخشی از شرایط آن دوران اتحاد جماهیر شوروی به شمار می رفت.

اقتصاد ایرانی: شوروی با بیش از ۲۲ میلیون و ۴۰۰ هزار کیلومتر مربع وسعت متشکل از روسیه و ۱۴ جمهوری دیگر درگیر جنگی شد که سربازان آلمانی تا دروازه های مسکو رسیدند و شهرهای استالینگراد و لنینگراد آن زمان شاهد ویرانی های گسترده شدند و سرزمین های مختلفی از جمله جمهوری های مسیر حرکت لشگرهای آلمان از جمله بلاروس و اوکراین اشغال شد.
در جریان جنگ استالین با صدور دستور ویژه تمامی بخش های مختلف اقتصادی و اجتماعی را موظف به همکاری گسترده برای مقابله با هجوم ارتش آلمان کرد و تقریبا تمامی فعالیت ها جز بخش های کشاورزی، تولید مواد غذایی، ساخت تسلیحات و پشتیبانی از نیروهای مسلح و مردمی ضد نازی در شوروی متوقف شد.
به گزارش ایسنا، جمهوری های شوروی دور از میدان جنگ مانند آسیای میانه نیز با بسیج امکانات و اعزام نیروهای داوطلب در این جنگ شرکت کردند که سبب شد توان زیادی از این کشور که می توانست برای توسعه در بخش های دیگر بکار برده شود، از بین برود.
با شکست آلمان در جنگ دوم جهانی، استالین همزمان با برنامه ریزی برای بازسازی اتحاد جماهیر شوروی، کشورهای بلغارستان، آلبانی، رومانی، مجارستان، یوگسلاوی، چکسلواکی و لهستان همراه آلمان شرقی را که به عنوان اعضای بلوک شرق با نظام کمونیستی شکل گرفتند، زیر پوشش حمایت های مسکو قرار داد که این گستردگی، ضرورت اجرای برنامه های گسترده تری را برای بازسازی اقتصادی پس از جنگ دوم جهانی کشورهای کمونیستی شکل داد.
رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی پیش از جنگ دوم جهانی با استفاده از نظام متمرکز و کنترل شده سخت مدیریتی، دستور تدوین برنامه های بازسازی اقتصادی در بخش های مختلفی را داد که پس از نهایی شدن به اجرا در آمد.
استالین که سال ها پیش از آغاز جنگ دوم جهانی (۱۹۲۸) برای دگرگونی اقتصاد سنتی و پایان آسیب پذیری در برابر فشارها و تهدیدهای آمریکا و اروپا، سیاست نِپ یا رویکردهای جدیدِ اقتصادی را اجرا کرد، توانست در چارچوب اجرای فراگیر و دقیق «برنامه های پنج ساله» و «کشاورزی اشتراکی» شوروی را تا سال های پایانی دهه ۳۰ از کشوری با جمعیت بیشتر دهقانی و اقتصاد عقب مانده به یکی از قدرت های صنعتی جهان با دانشمندان و کارشناسان ماهر تبدیل کند.
اتکای اصلی این برنامه ها به استفاده از توان داخلی و ویژگی های هر منطقه یا جمهوری برای استقرار واحدهای تولیدی، صنعتی و کشاورزی بود تا افزون بر کاهش هزینه ها، اشتغال زایی گسترده ایجاد شود، بگونه ای که اعلام شده بود نیروی کار برای اجرای طرح ها به اندازه کافی وجود ندارد.
موفقیت های این مرحله سبب شد تا ساختار اجرای برنامه های عمرانی پنج ساله از ۱۹۲۸ تا ۱۹۶۴ و دوران مسئولیت نیکیتا خروشچف رهبر بعدی که سال ۱۹۵۳ به رهبری رسید، ادامه یابد، اما بسیاری از اولویت ها و ضرورت های برنامه ها پس از پایان جنگ دوم جهانی تغییرات زیادی کرد ولی هدف گذاری کلی آن بازسازی اقتصادی و صنعتی شوروی و کشورهای کمونیستی به شمار می رفت.
با ورود اتحاد جماهیر شوروی به عصر صنعتی و دوران مدرن، مدت برنامه های عمرانی با هدف ایجاد چشم انداز بهتر از پنج سال به هفت سال افزایش یافت که با قابلیت انعطاف بر محور توسعه صنایع سنگین، انتقال کلیه امور بازرگانی به دولت و نظام توزیع متمرکز برای تامین نیازهای مردم قرار گرفت.
دولت ها در اتحاد جماهیر شوروی افزون بر گسترش نظام خانه سازی متمرکز و انبوه و تقریبا تامین مسکن تمامی افراد و تعویض آن با تولد فرزند در شهرهای بزرگ، یک سال پس از پایان جنگ دوم جهانی (۱۹۴۶) طرحی را تهیه کردند که بر اساس آن بازسازی مناطق آسیب دیده و تکمیل تجهیزات صنعتی و کشاورزی در اولویت قرار گرفت و بر اساس آن برای ایجاد انگیزه شخصی حق ساختن خانه های مسکونی روی زمین هایی که دولت برای همیشه به افراد واگذار می کرد به افراد به عنوان ملک شخصی داده شد.
از سال های ۱۹۵۰ به بعد نیز گسترش بیشتر صنایع سنگین، رشد هماهنگ میان کالاهای تولیدی و مصرفی در کانون توجه برنامه ریزان توسعه اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت و سپس در طرح ششم که از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۱ اجرا شد، برنامه ضربتی افزایش تولید کالاهای دارای بیشترین بهره وری برای رقابت با آمریکا و اروپا با هدف ایجاد ارتقای مداوم سطح زندگی شهروندان اجرا شد که به دلیل ناهماهنگی ها و کاستی های زیرساختی موفقیت کاملی نداشت.
پیشرفت های بزرگ شوروی در عرصه های فضایی، هسته ای، تسلیحاتی، بازسازی کامل و توسعه شهرها بویژه مسکو، توسعه شبکه های حمل و نقل ریلی و مترو، اجرای برنامه های گسترده رفاهی، خانه داشتن تقریبا تمامی جمعیت شهرهای بزرگ و متوسط و همچنین ارائه گسترده خدمات رایگان درمانی و بهداشتی قسمتی از دستاوردهای اجرای برنامه های توسعه ای به شمار می رود که روسیه هنوز هم از بخشی از این دستاوردها بویژه فضایی و تسلیحاتی بهره می برد.
اما پس از سال های ۱۹۸۰ با فروکش کردن برنامه های بازسازی اقتصادی و فشارهای نظامی و رقابت تسلیحاتی غرب در جنگ سرد، هزینه های تسلیحاتی مسکو افزایش بسیاری یافت و دیگر بخش ها را در تنگنا قرار داد، زیرا افزون بر پوشش اتحاد جماهیر شوروی باید بخش زیادی از مخارج چندین کشورهای بلوک شرق همراه خود و همچنین پیمان نظامی ورشو به عنوان رقیب پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را تامین می کرد.
پس از فوت لئونید برژنف در سال ۱۹۸۲ که ۱۸ سال اداره بزرگترین کشور جهان و مجموعه زیر پوشش در بلوک شرق را بر عهده داشت و دستور حمله شکست خورده به افغانستان و اشغال این کشور را صادر کرد، گزارش های زیادی از کاستی های سال های پایانی دوران مسئولیت برژنف در مدیریت برنامه های توسعه ای در رسانه های غربی انتشار یافت و کارشناسان معتقدند، افول اقتصادی و سیاسی شوروی و سپس فروپاشی سال ۱۹۹۱ ریشه در این سال ها دارد.
دوره های کوتاه مسئولیت یوری آندروپوف جانشین برژنف تا فوریه ۱۹۸۴ و سپس ۱۳ ماه مسئولیت کنستانتین چرنینکو به عنوان رکوردار کوتاه ترین مدت رهبری اتحاد جماهیر شوروی نیز نتوانست مشکلات و دیوانسالاری های غیرکارآمد برجای مانده از دوران برژنف را حل کند تا اینکه سال ۱۹۸۵ میخاییل گورباچف به عنوان آخرین رهبر کار خود را آغاز کرد.
پس از این تغییرات نیز با وجود برخوردار بودن شوروی از ساختارهای صنعتی و اقتصادی قدرتمند و منسجم و نیروی کار ماهر بر جای مانده از اجرای برنامه های متعدد و نتیجه بخش توسعه ای از زمان استالین تا میانه های مسئولیت برژنف، این کشور به دلیل کمبود منابع مالی بر اثر افزایش هزینه های نظامی و همچنین فرسودگی بخش های مختلف، نتوانست جبران عقب ماندگی های سال های گذشته را بکند.
از سوی دیگر، فشارهای روز افزون اقتصادی داخلی سبب شد، گورباچف که پس از چرنینکو در سال ۱۹۵۸ مسئولیت اداره شوروی و بلوک شرق را در کاخ کرملین به دست گرفت، برنامه های اجرای اصلاحات اقتصادی با عنوان گلاسنوست را به عنوان اولویت برتر در دستور کار قرار دهد که به دلیل شرایط آن زمان و همچنین تمرکز آمریکا و غرب بر افزایش فشارها بر اردوگاه کمونیسم، نخستین نشانه های فروپاشی بلوک شرق در لهستان، یوگسلاوی و آلمان شرقی ظاهر شد و سپس ۲۶ دسامبر ۱۹۹۱ با از بین رفتن اتحاد جماهیر شوروی و پایان رهبری شش ساله گورباچف، رسما بزرگترین کشور جهان ناپدید شد، جمهوری ها مستقل شدند و روسیه نیز با بیش از ۱۷ میلیون کیلومتر مربع مساحت ، میراث دار مشکلات اقتصادی بر جای مانده شد.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir